Sunday, December 11, 2005

فاصله ها را با صدای ِاو طی می کنم ، گذار به غیر از خود را آغاز کردم ... این سوالاتی که می پرسد ، مانند هویجی ست که مرا به سریع تر دویدن ترغیب میکند . از توانایی ِ عبور ِ به تنهایی ، خالی شدم ، فرتوت به صدای ِ ارگ می نگرم که می چرخد و می چرخد ، تا کی پرچم ِ سفید را تکان دهم . افسوس که حرفم را نمی فهمی ، تاریکی و سکوت از یک مصدراند ، عقل . مستم کن ساقی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home