Sunday, November 12, 2006

دوباره خوانی ِ یک نوشته
از کدامین خاک آمدی ؟ فاصله نگیر ! اتاقم را نشانت میدهم ، دفترم را ، و جامدادی ِ قرمز و سیاهم . کاری با من ام نداشته باش اما... تنهایم بگذار
از صداها به خشم آمده ام. از فاصله های ِ طی نشده، راههای ِ هنوز نرفته، و تردید های ِ هنوز نکرده...
تازه گی ، غایت خود را هم به اشتراک - فاحشه کردم- گذاشتم...من ام از من خسته است، حسادت می کند به این همه اشتراک... دیروز به من گفت: قایق ات سوراخ است هنوز؟